13 میلیونی که باید به ایرانیها میرسید
شروع این سیاست با سردار آزمون بود؛ سرداری که در تیم ملی جوانان چهره شد اما در سپاهان به بازی گرفته نمیشود. او بعد از حضور در روبینکازان و چهره شدن در این تیم به روستوف رفت و حالا باشگاه روستوف برای او 13 میلیون یورو قیمت گذاشته است. اگر سپاهان از این بازیکن بهره میگرفت و از او حمایت میکرد، اکنون صاحب یک سرمایه 13 میلیون یورویی بود.
بیشک باشگاهی که با پرداخت این پول سردار را به خدمت بگیرد، در آینده این بازیکن را با قیمت بیشتری خواهد فروخت. علیرضا جهانبخش هم نمونه دیگری از جوانان شایسته ایرانی بود؛ بازیکنی که البته در داماش به بازی گرفته میشود اما با مبلغ کمی به تیم نایمخن فروخته شد. در ادامه نایمخن با یکی، دو فصل استفاده از این بازیکن او را به آلکمار فروخت؛ با قیمت 5/1 میلیون یورو.
حال آلکمار روی این بازیکن 3 میلیون یورو قیمت گذاشته است. همه اینها به کنار. در یکی، دو فصل اخیر از او در بازیهای لیگ برتر به نحو احسن استفاده کرده و علیرضا زننده گلهای حساسی بوده و پاس گلهای سرنوشتسازی هم داده است. با این روند دور نیست که شاهد افزایش قیمت علیرضا جهانبخش هم باشیم.
شکاری با 100 هزار دلار روستوفی شد!
همانطور که در جریان قرار گرفتهاید، رضا شکاری با پرداخت 100 هزار دلار به تیم ذوبآهن به روستوف رفت. اگرچه ذوبآهن این پول را نمیپذیرد و پیگیر شکایت خود از این بازیکن است اما رضا شکاری میگوید در قراردادم آمده، میتوانم با پرداخت 100 هزار دلار به تیم خارجی بروم. رضا شکاری در روستوف ستاره خواهد شد. او را در ترکیب ذوبآهن خیلی کم دیدیم؛ همان بازیکنی که فصل گذشته به پرسپولیس گل زد.
بازیهای درخشان او در جام ملتهای جوانان آسیا که منجر به صعود تیم ملی به جامجهانی شد برای حضور در ترکیب ثابت ذوبآهن کافی نبود. او حال میرود بازی در لیگ برتر روسیه را تجربه کند و بعد از آن حضور در جامجهانی زیر 20 سال در کرهجنوبی. اینها فرصتهای خوبی است که رضا شکاری هنرنماییهای خود را نشان دهد اما دستاورد این بازیهای خوب، سود کلانی بود که به تیم روستوف خواهد رسید.
هر کس دیگر هم جای رضا شکاری بود، این پیشنهاد را میپذیرفت؛ پول بهتر، باشگاه اروپایی و در نهایت تیم ملی. در حالی که اگر رضا شکاری در ترکیب ذوبآهن به بازی گرفته میشد، حتماً باشگاه قرارداد سختگیرانهای با او میبست و چه بسا با راهیابی به اردوی تیم ملی در آینده نزدیک در ذوبآهن میماند. البته فقط رضا شکاری نیست که در لیگ برتر به بازی گرفته نمیشود و اگر هم به بازی گرفته شود، برای دقایقی است. خیلی از بازیکنان تیم ملی جوانان هستند که به بازی گرفته نمیشوند.
مثل رضا کرملاچعب که کاپیتان تیم ملی جوانان است. او تا به اینجای کار حتی یک دقیقه هم برای پرسپولیس بازی نکرده. این روزها نیما میرزازاد هم بازی نمیکند همچنین نیما طاهری. میشود از شاهین عباسیان هم نام برد، محمد سلطانیمهر، علی شجاعی و...
امید نورافکن هم شانس آورد که فیفا استقلال را از پنجره نقل و انتقالات زمستانی محروم کرد. در غیر اینصورت اگر آندو به استقلال میآمد، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرفت او نیمکتنشین امید نورافکن شود. در آنسوی مرزها حضور بازیکنان زیر 20 سال در تیمهای لیگ برتری آنقدر پررنگ است که این بازیکنان هم فقط در روزهای فیفا میتوانند برای تیم ملی جوانان بازی کنند اما در ایران آنقدر از بازیکنان به بازی گرفته نمیشود که کادر فنی تیم ملی جوانان مجبور است مدام برای حفظ شرایط بدنی بازیکنان و شرایط مسابقه برای آنها اردوی تدارکاتی برپا کند.
سرمایههای ایرانی که به اروپاییها سود میدهند
چند بازیکن تیم ملی جوانان هم در تلاش هستند که به تیمهای اروپایی ملحق شوند. به نظر میرسد آنها هم به زودی موفق میشوند به تیمهای اروپایی ملحق شوند به این خاطر که تا دو، سه ماه دیگر بازیهای جامجهانی زیر 20 سال را پیش رو خواهیم داشت. حیف که تیمهای لیگ برتری و حتی دسته اولی به جوانان زیر 20 سال بازی نمیدهند. اینها سرمایههایی هستند که ناخواسته به تیمهای اروپایی سود میرسانند.
به نوعی میشود گفت فرار مغزها را هماکنون در فوتبال شاهد هستیم؛ جوانانی که در ایران به بازی گرفته نمیشوند اما اروپاییها از آنها با دعوتنامه رسمی استقبال میکنند.